پسرم درست سر کار به سراغ یک خانم بالغ رفت. گفتگو زیاد طول نکشید. لباس هایش به سرعت روی زمین افتاد. فقط جوراب هایش باقی مانده بود. Cuni با یک دمنوش طولانی و نافذ با دانش دنبال شد. در همان حال، خانم فراموش نکرد که سوراخ کوچک خود را نوازش کند. سپس به سراغ غذای اصلی رفتند. پسر خانم را از جلو لعنت کرد، سپس او را زیر و رو کرد. و برای دسر، او را در دهان او تقدیر کرد.
خوب من نمی دانم، زیرا این سن خانم را در مادر یک مرد بالغ نمی کشد. من ترجیح می دهم بگویم که او دوست دختر او بود، اتفاقاً یک دوست بسیار با تجربه. و باید بگی که مقعدش خیلی خرابه جوانان به وضوح سیلیکونی هستند، اما شکل و اندازه بسیار خوبی دارند. اتفاقاً اسپرم داخل واژن خانم را شرمنده نکرد، معلوم است که از باردار شدن نمی ترسد! بنابراین من فکر می کنم آنها فقط یک جستجوی محبوب، پسر و مادر را شکست دادند،
او مانند نامادری من جنگل دارد)