یک عکاس دختر باید برای هر مشتری رویکردی پیدا کند تا او را دوست داشته باشد و حال و هوای ایجاد کند. و به نظر می رسد که او موفق شده است. مشتری حتی یک خراش گرفت. و بنابراین او خجالت نمی کشید، او مجبور شد کمی به او کمک کند. بله، به نظر می رسد که آنها نه تنها دیافراگم او را باز کردند، بلکه عمق میدان را نیز بررسی کردند. من "
چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!
و یک خواهر با موهای تیره زیبا، و او در وضعیت خنک می خوابد. او مجبور نبود طولانی مدت با برادرش صحبت کند، ظاهراً او عاشق لذت های جنسی است. دیدن چنین برادری خطرناک است، ارزش دارد برای چیزی خم شود و بلافاصله پیستون او به پشت وصل می شود. خواهرش زیبا و سازگار است، برادرش خوش شانس است که چنین خواهری دارد. و راحت است، او همیشه برای او است.
من هم به تو لعنت می زنم، وقتی می توانی با خودت رابطه جنسی داشته باشی سکسی هستی