//= $monet ?>
خواهر در زندگی یک عوضی است. او با رفتار صریح خود برادرش را اغوا کرد. من هم نتونستم تحمل کنم و او الاغ او را کاملاً توسعه داد. دیک عوضی را در احمق گرفتم و راضی بودم. چنین خرکی را باید در تمام طول روز کتک زد، بنابراین او به بیدمشک خود هیچ جا نتابید. به طور کلی، فینال مورد انتظار بود - دهان او را با تقدیر شستشو داد و نقش او را در خانواده به عنوان یک نوک پستان مشخص کرد.
بلوند با پیشانی خود فکر می کند و به او می گوید اگر دیک خود را بمکد و پاهایش را باز کند هیچ اتفاقی برای او نمی افتد. آیا او هزینه شهریه، تاکسی و هدایا را اینگونه پرداخت نمی کند؟ و حالا او قرار است هزینه های زندگی را بپردازد. معامله خوبی است!